سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























...غروب آرزوهـــا

دوبـــاره خاک گرفته است لحظه های دلم

بـــبار و باز ببند بـــند دلت را به دلم

نشسته ام به هوای ... هوای بارانی!

هوای توست در این ســر ؛ ببار منتظرم !

دوباره آمده پائـــیز و من چه پاییزی

برگ خشکی شده ام زیر پای رهـــگذرم...

آه از این آه ، که صد آه نهان در دامش

هست و هستی مرا برده و من بی خبرم

باز درگـــیر هوای تو ام و بی تو پـــر از

ابـــر پائیزی دلگیرم و بی همــــسفرم

گذر از فکر تو هم سوی دلم نیست ؛ بدان

هر چه بد تا کنی ... من یاد تو از سر نبرم

تو چـــو باران به سر خلوت ِ من می باری

چه کنم ؟ هر چه کنم پیش تو افتد نظرم

تو همان راه گـــریزی که دلم می خواهد

بَه چه زیباست خیالت ... که دهد بال و پَـــرم

من چو پائیز ... غم انگیز و پــر از ابهامم

آمدی خوش به دل خسته ی خونین جگرم...

آه پائیـــز ! چه خوش آمده ای شاه فصول

تو بمان ! گرچه من از روز ازل، در به درم...

 

فالگیر می گفـت: پاییـــز امسال می آیـــی ...

و مـن می شــوم خــرافــاتـی تـریــن آدمِ روی زمـیــن ...


نوشته شده در دوشنبه 92/7/1ساعت 12:37 صبح توسط *نرگـس* نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin